«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ» همانا کسانیکه کفر ورزیده اند، برای آنها یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی. آنها ایمان نخواهند آورد. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۶:
قرآن، بعد از متّقین، کفّار را معرّفی میکند. آنها که در گمراهی و کتمانِ حق، چنان سرسخت هستند که حاضر به پذیرش آیات الهی نیستند.
«کفر»، بهمعنای پوشاندن و نادیدهگرفتن است.
به کشاورز و شب، کافر میگویند. چون کشاورز دانه و هسته را زیر خاک میپوشاند و شب فضا را در برمیگیرد.
کفران نعمت نیز بهمعنی نادیدهگرفتن آن است.
شخص منکر دین، بهسبب اینکه حقایق و آیات الهی را کتمان میکند و یا نادیده میگیرد، کافر خوانده شده است.
چنانکه گروهی از آن کافران معاند، در برابر دعوت پیامبران، زبان قال و حالشان این بود: «سَواءٌ عَلَیْنا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْواعِظِینَ» (شعراء، ۱۳۶)، جواب قوم هود در برابر آن حضرت، برای ما وعظ و نصیحت تو اثری ندارد، فرقی ندارد که پند دهی یا از نصیحتدهندگان نباشی.
اگر زمینۀ مساعد و مناسب نباشد، دعوت انبیاء نیز مؤثّر واقع نمیشود.
باران که در لطافت طبعش، خلاف نیست ------- در باغ لاله روید و در شورهزار، خَس پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۶:
۱. لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جمادگونه میکند. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ»
۲. روش تبلیغ برای کفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نکند، بشارت و وعدهها نیز اثر نخواهند کرد. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»
۳. انتظار ایمانآوردنِ همۀ مردم را نداشته باشید.
در آیۀ ۱۰۳ سورۀ یوسف میفرماید: «و ما اکثر النّاس و لو حَرصتَ بمؤمنین» هر چند آرزومند و حریص باشی، بسیاری از مردم ایمان نخواهند آورد.» «لا یُؤْمِنُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۷ - تفسیر نور:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» خداوند بر دلها و بر گوش آنان مهر زده است و در برابر چشمانشان پردهای است و برای آنان عذابی بزرگ است. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۷:
مُهر بدبختی که خداوند بر دل کفّار میزند، کیفر لجاجتهای آنان است.
چنانکه می خوانیم: «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ» «مؤمن، ۳۵» خدا بر دل افراد متکبّر و ستمپیشه، مهر میزند.
و در آیۀ ۲۳ سورۀ جاثیه نیز میخوانیم: خداوند بر دل کسانیکه با علم و آگاهی به سراغ هواپرستی میروند، مهر میزند.
بنابراین مهر الهی نتیجۀ انتخاب بدِ خود انسان است، نهآنکه یک عمل قهری و جبری از طرف خدا باشد.
مراد از قلب در قرآن، روح و مرکز ادراکات است. انواع قلب از دیدگاه قرآن:
سهنوع قلب را قرآن معرّفی میکند: قلب سلیم، قلب منیب و قلب مریض. ویژگیهای قلب سلیم:
الف: قلبی که در آن جز خدا نیست. «لیس فیه احد سواه» «نور الثقلین، ج ۴، ص ۵۷»
ب: قلبی که پیرو راهنمای حقّ، توبهکننده از گناه و تسلیم حق باشد. «نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۴»
ج: قلبی که از حبّ دنیا، سالم باشد. «تفسیر صافی»
د: قلبی که با یاد خدا، آرام میگیرد. «فتح، ۴»
ه: قلبی که در برابر خداوند، خاشع است. «حدید، ۱۶»
البتّه قلب مؤمن، هم با یاد خداوند آرام میگیرد و هم از قهر او میترسد. «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «انفال، ۲» همانند کودکی که هم به والدین آرام میگیرد و هم از آنان حساب میبرد. ویژگیهای قلب مریض:
الف: قلبی که از خدا غافل است و لایق رهبری نیست. «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ» «کهف، ۲۸»
ب: دلی که دنبال فتنه و دستاویز میگردد. «فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ» «آل عمران، ۷»
ج: دلی که قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» «مائده، ۱۳»
د: دلی که زنگ گرفته است. «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» «مطففین، ۱۴»
ه: دلی که مهر خورده است. «طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ» «نساء، ۱۵۵» ویژگی قلب منیب:
قلب منیب، آن است که بعد از توجّه به انحراف و خلاف، توبه و انابه کرده و بهسوی خدا باز گردد. ویژگی بارز آن تغییر حالات در رفتار و گفتار انسان است. صفات قلب کفّار در آیات قرآن:
خداوند در آیات قرآنی، ۹ صفت برای قلب کفّار بیان کرده است:
قلب انسان، متغیّر است. لذا مؤمنان این چنین دعا میکنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» «آل عمران، ۸» خدایا! دلهای ما را بعد از آنکه هدایت نمودی، منحرف مساز.
امام صادق علیهالسّلام میفرمودند: این جمله (آیه) را زیاد بگویید و خود را از انحرافات در امان ندانید. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۹» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۷:
۲. کفر و الحاد، سبب مهر خوردن دلها و گوشهاست. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
۳. در اثر کفر، امتیازات اساسی انسان (درک حقایق و واقعیّات) سلب میشود. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
۴. کیفر الهی، متناسب با عمل ماست. «الَّذِینَ کَفَرُوا» «خَتَمَ اللَّهُ»
جزای کسیکه حق را فهمید و بر آن سرپوش گذاشت، آن است که خدا هم بر چشم، گوش، روح و فکرش سرپوش گذارد. در واقع انسان، خود عامل بدبختی خویش را فراهم میکند.
امام رضا علیهالسّلام فرمود: مُهرخوردن، عقوبت کفر آنهاست. «تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۷» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۸ - تفسیر نور:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» و گروهی از مردم کسانی هستند که میگویند: به خدا و روز قیامت ایمان آوردهایم، درحالیکه مؤمن نیستند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۸:
در آغاز این سوره، برای معرّفی مؤمنان چهار آیه و برای شناسایی کفّار دو آیه آمده است.
در این آیه و آیات بعد که شمار آن سیزده آیه است، گروه سومی را معرّفی میکند که منافق هستند.
اینان نه ایمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز کفر.
منافق، همانند موش صحرایی است که برای لانهاش دو راه فرار قرار میدهد، یکی از آن دو را باز میگذارد و از آن رفت و آمد میکند و دیگری را بسته نگه میدارد. هر گاه احساس خطر کند با سر خود راه بسته را باز کرده و میگریزد.
نام سوراخ مخفی موش «نافقاء» است که کلمۀ منافق نیز از همین واژه گرفته شده است. «قاموس و مفردات»
نفاق، دارای معنای گستردهای است که هر کس زبان و عملش هماهنگ نباشد، سهمی از نفاق دارد. در حدیث میخوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعدههای خود عمل نکردیم، منافق هستیم گرچه اهل نماز و روزه باشیم. «سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۰۵»
نفاق، نوعی دروغِ عملی و اعتقادی است و ریاکاری نیز نوعی نفاق است. «تفسیر نمونه» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۸:
۱. ایمان، یک مسئلۀ قلبی است و به اظهارات انسان بستگی ندارد. «ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ»
۲. اساس ایمان، ایمان به مبدأ و معاد است. «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ»
۳. خداوند از درون انسان، آگاه است. «وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۹ - تفسیر نور:
«یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» (منافقان به پندار خود) با خداوند و مؤمنان نیرنگ میکنند، درحالیکه جز خودشان را فریب نمیدهند، امّا نمیفهمند! نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۹:
«شعور» از ریشۀ «شَعر» بهمعنای مو میباشد.
کسیکه دارای فهم دقیق و موشکافانه باشد، اهل درک و شعور است.
بنابراین منافق گمان میکند که دیگران را فریب میدهد؛ زیرا درک درست ندارد. «ما یَشْعُرُونَ» مراد از حیله و مکر منافقان با خدا چیست؟
یا مراد خدعه و نیرنگ آنان با احکام خدا و دین الهی است که آن را مورد تمسخر و بازیچه قرار میدهند.
یا بهمعنای فریبکاری نسبتبه پیامبر خداست؛ یعنی همانگونه که اطاعت و بیعت با رسول خدا، اطاعت و بیعت با خداست، خدعه با رسول خدا به منزلۀ خدعه با خدا میباشد.
«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» هر کس از رسول پیروی کند، قطعاً از خدا پیروی کرده است.( نساء، ۸۰) «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» کسانیکه با تو بیعت کنند، همانا با خدا بیعت نمودهاند. فتح، ۱.
که روشن است این گونه فریبکاری و نیرنگبازی با دین، خدعه و نیرنگ نسبت به خود است.
چنانکه اگر پزشک، دستور مصرفِ دارویی را بدهد و بیمار به دروغ بگوید که آنها را مصرف کردهام، به گمان خودش پزشک را فریب داده و در حقیقت خود را فریب داده است و فریب پزشک، فریب خود اوست.
برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است.
او در ظاهر اسلام میآورد، اسلام نیز او را در ظاهر مسلمان میشناسد. او در دل ایمان ندارد و کافر است، خداوند نیز در قیامت او را با کافران محشور میکند.
در روایتی از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله میخوانیم: ریاکاری، خدعه با خداوند است. «تفسیر نورالثّقلین»
قرآن، بازتاب کار نیک و بد انسان را برای خود او میداند؛ چنانکه در این آیه میفرماید: خدعه با دین، خدعه با خود است نه خدا.
و در جای دیگر میفرماید: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» ( اسراء، ۷) اگر نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید، باز هم به خود.
و یا در جای دیگر میفرماید: «وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ» «فاطر، ۴۳» نیرنگ بد، جز سازندهاش را فرا نگیرد. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۹:
۱. حیلهگری، نشانۀ نفاق است. «یُخادِعُونَ اللَّهَ»
۲. منافق، همواره در فکر ضربهزدن است. «یُخادِعُونَ» (کلمۀ «خدعه» بهمعنای پنهانکردن امری و اظهار نمودن امر دیگر، بهمنظور ضربه زدن است.). «تفسیر راهنما»
۳. آثار نیرنگ، به صاحب نیرنگ برمیگردد. «وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ»
۴. منافق، بیشعور است و نمیفهمد که طرف حساب او خداوندی است که همۀ اسرار درون او را میداند «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر، ۱۹) و در قیامت نیز از کار او پرده برمیدارد. «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ» (طارق، ۹) «وَ ما یَشْعُرُونَ»
جملۀ «و ما یشعرون» را دوگونه میتوان معنا نمود: یکی آنکه شعور ندارند که خدا اسرارشان را میداند و دیگری اینکه شعور ندارند که در حقیقت به خود ضربه میزنند.
۶. خدعه و حیله، نشانۀ عقل و شعور نیست. «یُخادِعُونَ» «ما یَشْعُرُونَ»
در روایات میخوانیم: عقل واقعی آن است که توسط آن، انسان خداوند را بندگی نماید. تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۰ - تفسیر نور:
«فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» در دلهای منافقان، بیماری است پس خداوند بیماری آنان را بیافزاید. و برای ایشان عذابی دردناک است، بهسزای آنکه دروغ میگویند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:
بیماری، گاهی مربوط به جسم است، نظیر آیۀ ۱۸۵ سورۀ بقره «وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً» که دربارۀ احکام روزۀ بیماران میباشد.
و گاهی مربوط به روح، نظیر این آیۀ «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» که دربارۀ بیماری نفاق میباشد.
هر چه آب در آن بیشتر وارد شود، فسادش بیشتر شده و بوی نامطبوع و آلودگی آن افزایش مییابد.
نفاق، همچون مرداری است که اگر در روح و دل انسان باقی بماند، هر آیه و حکمی که از طرف خداوند نازل شود، بهجای تسلیمشدن در برابر آن، دست به تظاهر و ریاکاری میزند و یک گام بر نفاق خود میافزاید.
این روح مریض، تمام افکار و اعمال او را، ریاکارانه و منافقانه میکند و این نوعی افزایش بیماری است. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» شاید جملۀ «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» نفرین باشد. نظیر «قاتَلَهُمُ اللَّهُ» یعنی اکنون که در دل بیماری دارند، خدا بیماری آنان را اضافه کند. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۰:
۱. نفاق، یک مرض روحی و منافق بیمار است. همانطور که بیمار، نه سالم است و نه مرده، منافق هم، نه مؤمن است و نه کافر. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»
۲. اصلِ انسان، دل و روح اوست. «فَزادَهُمُ اللَّهُ»
حق این بود که بگوید «فزادها اللَّه مرضاً» یعنی در دل آنان مرض بود، خداوند مرض دلها را زیاد نمود ولی فرمود: مرض خود آنان را زیاد نمود.
پس قلب انسان، به منزلۀ تمام انسان است؛ زیرا اگر روح و قلب منحرف شود، آثارش در سخن و عمل هویداست. «تفسیر راهنما»
۳. نفاق، رشد سرطانی دارد. «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»
در قرآن، آیاتی را میخوانیم که در آن اوصاف پسندیدهای همچون: علم، هدایت و ایمان، قابل افزایش معرّفی شده است.
همانند: «زِدْنِی عِلْماً» (طه، ۱۱۴) و «زادَتْهُمْ إِیماناً» (انفال، ۲) و «زادَهُمْ هُدیً» ( محمد، ۱۷) همچنین برخی از امراض و اوصاف ناپسند مانند: رجس، نفرت، ترس و خسارت نیز قابل ازدیاد دانسته شده اند. ۹ همانند: «فَزادَتْهُمْ رِجْساً» (توبه، ۱۲۵) و «زادَهُمْ نُفُوراً» (فرقان، ۶۰) و «ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا» (توبه، ۴۷) و «وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» (اسراء، ۸۲)
با توجّه به آیات مذکور، معلوم میشود که سنّت خداوند، آزادی دادن به هر دو گروه خیر و شر است. «کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ» ( اسراء، ۲۰)
۴. زمینههای عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود میآورد. «لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»
۵. دروغگویی، از روشهای متداول منافقان است. «کانُوا یَکْذِبُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۱ - تفسیر نور:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» هر گاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد نکنید، میگویند: همانا ما اصلاحگریم. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۱:
۱. گرچه منافقان پندپذیر و نصیحتخواه نیستند، ولی بهتر است با آنها سخن گفت و نهی از منکر کرد. «قِیلَ لَهُمْ»
۲. نفاق، عامل فساد است. «لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ»
۳. منافق چندچهرهبودن خود را مردمداری و اصلاحطلبی میداند. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»
۴. منافق، فقط خود را اصلاحطلب معرّفی میکند. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» (ممکن است کسی در حدّ اعلای بیماری روحی باشد، ولی خیال کند که سالم است.)
۵. منافق با ستایش نابهجا از خود، در صدد تحمیق مردم و توجیه خلافکاریهای خویش است. «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۲ - تفسیر نور:
«أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ» آگاه باشید! همانا آنان خود اهل فسادند، ولی نمیفهمند. نکتههای سورۀ بقره - آیه ۱۲:
در یک بررسی اجمالی از آیات قرآن درمییابیم که نفاق، آثار و عوارض سویی در روح، روان، رفتار و کردار شخص منافق ایجاد میکند که او را در دنیا و قیامت گرفتار میسازد. وصف قرآن دربارۀ منافقان:
به سبب دروغهایی که میبافند «بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» (بقره، ۱۰)، در کفر پایدار میشوند «بِما کانُوا یَکْفُرُونَ» (انعام، ۷۰) و هدایت نمییابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ» (بقره، ۱۶)
چون اعتقاد قلبی ندارند، وحشت و اضطراب «حَذَرَ الْمَوْتِ» (بقره، ۱۹) و عذابی دردناک دارند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (بقره، ۱۰) پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۲:
۱. مسلمانان باید به ترفند و شعارهای بهظاهر زیبای منافقان، آگاه شوند. «أَلا»
۲. بلندپروازی و خیالپردازی مغرورانۀ منافق، باید شکسته شود. «إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ»
۳. منافقان دائماً در حال فساد هستند. «الْمُفْسِدُونَ»
۴. زرنگی اگر در مسیر حق نباشد، بیشعوری است. «لا یَشْعُرُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۳ - تفسیر نور:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» و چون به آنان گفته شود، شما نیز همانگونه که (سایر) مردم ایمان آوردهاند ایمان آورید، (آنها با تکبّر و غرور) گویند: آیا ما نیز همانند سادهاندیشان و سبکمغزان، ایمان بیاوریم؟! آگاه باشید! آنان خود بیخردند، ولی نمیدانند. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۳:
۱. ارشاد و دعوت اولیای خدا، در منافقان بیاثر است. «قِیلَ» «أَ نُؤْمِنُ»
۲. منافقان، روحیّۀ امتیازطلبی و خودبرتربینی دارند. «أَ نُؤْمِنُ»
۳. تحقیر مؤمنان، از شیوههای منافقان است. «کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» (ایمان داشتن و تسلیم خدا بودن، در نظر منافقان سبکمغزی است.)
۴. مسلمانان باید هوشیار باشند تا فریب ظواهر را نخورند. «أَلا»
۵. در فرهنگ قرآن، تسلیم حق نشدن، سفاهت است. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»
۶. باید غرور متکبّرانۀ منافق، شکسته و با آن مقابلهبهمثل شود. «إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»
۷. افشای چهرۀ دروغین منافق، برای جامعۀ اسلامی ضروری است. «هُمُ السُّفَهاءُ»
۸. بدتر و دردآورتر از هر دردی، جهل به آن درد است. «لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۴ - تفسیر نور:
«وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» و چون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما (نیز همانند شما) ایمان آوردهایم. ولی هر گاه با (همفکران) شیطانصفت خود خلوت کنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما فقط (اهل ایمان را) مسخره میکنیم. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:
«شیطان» از «شَطَن» بهمعنای دورشده از خیر است که به هر کس القای انحراف کند، اطلاق شده و به انسانهای بدکار و دور از حق نیز گفته میشود. «مفردات راغب» پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۴:
۱. منافق، نان را به نرخ روز میخورد. «قالُوا آمَنَّا» «قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ»
۲. به هر اظهار ایمان، نباید اعتماد قطعی کرد و باید مواظب عوامل نفوذی بود. «قالُوا آمَنَّا»
۳. منافق، شهامتِ صداقت ندارد و از مؤمنان ترس و هراس دارد. «خَلَوْا» تماس و ارتباط منافقان با مؤمنان، آشکار و علنی است ولی تماس آنان با کفّار یا سران و رهبران خود، سرّی و محرمانه، در نهان و خلوت صورت میگیرد.
۴. دوستان منافقان، شیطانصفت هستند. «شَیاطِینِهِمْ»
۵. کفّار و منافقان با همدیگر ارتباط تشکیلاتی دارند و منافقان از آنان خطّ فکری میگیرند. «شَیاطِینِهِمْ»
۶. اظهار ایمان از سوی منافق موقّتی است، ولی کفر او پایدار و ثابت است. «آمَنَّا، إِنَّا مَعَکُمْ» (ایمان، با جملۀ فعلیّه و کفر با جملۀ اسمیّه آمده و جملۀ اسمیّه نشانۀ دوام و ثبوت است.)
۷. منافقان با کافران نهتنها هم فکر هستند، بلکه کمککار هم نیز هستند. «إِنَّا مَعَکُمْ» (کلمۀ «مع»، در جایی بهکار میرود که علاوهبر همفکری، همکاری نیز باشد.)
۸. منافقان، مؤمنان را به استهزا میگیرند. «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۵ - تفسیر نور:
«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» خداوند آنان را به استهزا میگیرد و آنان را در طغیانشان مهلت میدهد تا سرگردان شوند. نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:
کلمۀ «یَعْمَهُونَ» از «عمه» مثل «عمی» میباشد، لکن «عمی» کوری ظاهری را گویند و «عمه» کوری باطنی است. «تفسیر کشّاف»
امام رضا علیهالسّلام در تفسیر این آیه میفرماید: خداوند، اهل مکر و خدعه و استهزا نیست، لکن جزای مکر و استهزای آنان را میدهد. «تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۰»
همچنانکه آنان را در طغیان و سرکشی خودشان، رها میکند تا سردرگم و غرق شوند.
و چه سزایی سختتر از قساوت قلب و تسلّط شیطان و وسوسههای او، میل به گناه و بیرغبتی به عبادت، همراهی و همکاری با افراد نااهل و سرگرمی به دنیا و غفلت از حق که منافقان به آن گرفتار میآیند.
منافقان، دوگانه رفتار میکنند و لذا با آنها نیز دو گونه برخورد میشود در دنیا احکام مسلمانان را دارند و در آخرت کیفر کفّار را میبینند. پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۵:
۱. کیفرهای الهی، متناسب با گناهان است. در برابر «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»، «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» آمده است.
۲. منافقان با خدا طرف هستند؛ نه با مؤمنان. (آنها مؤمنان را مسخره میکنند، ولی خدا به حمایت آمده و پاسخ مسخرۀ آنان را خودش میدهد) «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
۳. استهزا، اگر بهعنوان پاسخ باشد مانعی ندارد. نظیر تکبّر در مقابل متکبّر. «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»
۴. از مهلت دادن و زیادهبخشیهای خداوند، نباید مغرور شد. «یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ»
۵. سرکشی و طغیان، زمینهای برای سردرگمیهاست. «فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» تفسیر صفحۀ ۳ قرآن کریم - سورۀ بقره - آیۀ ۱۶ - تفسیر نور:
«أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ» آنان کسانی هستند که بهبهای (از دست دادن) هدایت، خریدار ضلالت و گمراهی شدند. امّا این داد و ستد، سودشان نبخشید و در شمارِ هدایتیافتگان در نیامدند. (و یا به اهداف خود راهی نیافتند.) نکتههای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:
منافقان، صاحب هدایتی نبودند که آن را از دست بدهند. پس شاید مراد آیه این است که زمینههای فطری و عوامل هدایت را از دست دادند.
همچنانکه در آیات دیگر میخوانیم:
«اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ» (آل عمران، ۱۷۷) گروهی ایمان را با کفر معامله کردند.
و یا «اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ» (بقره، ۸۶) آخرت را با زندگی دنیوی معامله نمودند.
و یا «وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ» (بقره، ۱۷۵) آمرزش و عفو الهی را با قهر و عذاب او معامله نمودند.
یعنی استعداد ایمان و دریافت پاداش و مغفرت را با اعمال خود از بین بردند.
عاقبت، نور الهی دود شد -------- فطرت حقجوی او، نمرود شد پیامهای سورۀ بقره - آیۀ ۱۶:
۱. منافق، سود و زیان خود را نمیشناسد و لذا هدایت را با ضلالت معامله میکند. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی»
۲. انسان، آزاد و انتخابگر است؛ چون داد و ستد، نیاز به اراده و تصمیم دارد. «اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ»
۳. دنیا همچون بازار است و مردمان، معاملهگر و مورد معامله، اعمال و انتخابهای ماست. «اشْتَرَوُا» «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»
۴. عاقبتِ مؤمن، هدایت «عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ» و سرانجام منافق، انحراف است. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»
۵. منافقان به اهداف خود راهی نمییابند. «ما کانُوا مُهْتَدِینَ»
آن کسانی که میخواهند در یک کشور یا جامعهای نفوذ پیدا کنند #فرهنگ آن جامعه را در مشت خود بگیرند و فرهنگ خود را به آنها تحمیل نمایند، یکی از کارهایشان، معمولاً متزلزل کردن بنیان #خانواده است. کما اینکه در خیلی از کشورها این کار را متأسفانه انجام دادهاند. مردها را بیمسئولیت و زنها را بد اخلاق کردهاند. رهبر انقلاب؛ ۷۶/۱۲/۱۸
حضرت آیت الله امام خامنه ای: صدام خبیث به پشتوانه کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بیپروا انجام میداد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی میکردند، امروز خودشان را متولّی حقوق بشر در همهی دنیا میدانند! این قدر بیحیائی و بیشرمی در کار این قدرتها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالبهای هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. ۱۴۰۰/۰۸/۳۰
نظام جمهورى اسلامى محصول تلاش عظيم امام و امت است.
همهى مسلمين در مقابل اسلام بدهكار و مسئولند.
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم شهید احمد اعطایی
از شما میخواهم به جان امام زمانمان مهدی موعـود (عجل الله تعالی علیه) پشت ولایت را خالی نکنید. گـوش به امر رهبر انـقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر میکننـد بی چون و چرا بپذیـرید، کـه والله سعادتتان در همین است. امام عزیزمان فرمودند: پشـتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
این را بدانید اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را ملاقات کند، اگر می خواهید لبیک یا حسینتان معنا دار باشد، اگر میخواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیت الله امـام خــامنهای باشـید،که او نوری است از انوار رسـول الله (صل الله علیه و آله) که بر حـق او ولی و صاحب ماست ...
شـهادت: 1394/8/21 سوریه - حلب توسط تروریست های تکفیری
سید حسن نصرالله: ایران توطئه و فتنه آمریکا، اسرائیل و اروپا را قاطعانه شکست داد
ای بندگان خدا، پرهیزکار باشید، و بدانید که هر کَس پرهیزکار باشد، خداوند او را به خوبی از فتنه ها و آزمایش ها برآورد و در کارش موفق سازد و اسباب هدایت او را فراهم نماید. تحف العقول، ص232
منافقان برای شرکت نکردن در جنگ، بهانه به ظاهر شرعی میآورند
مروری بر تفسیر سوره برائت، آیات 47-49:
امام خامنه ای:
منافقان برای شرکت نکردن در جنگ، بهانه به ظاهر شرعی میآورند
بعضی از منافقان کسانی هستند که به پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) میگویند: «به ما اذن بده بمانیم و به میدان نرویم و ما را فریب مده». بنابراین شأن نزول نقل شده در برخی تفاسیر شیعه و اهلِ سنّت، «لا تَفْتِنِّی» یعنی مرا به فتنهی زیبارویان رومی نینداز و نگذار بیایم و چشمم به آن جمالهای دلپسند بیفتد و فریب بخورم.
پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) در مسائل کلّی که به سرنوشت مردم و جامعه مربوط بود، مسلمانان را به مشورت میگرفت؛ به همین جهت، زمانی جدّبن قیس را احضار کرد و فرمود: «نظرت دربارهی رفتن به جنگ چیست؟» او برای اینکه عذری بیاورد و به جنگ نرود، گفت: «ای پیامبر! من در میان قوم خود معروفم که زود فریفتهی زنان زیبا میشوم و این صفت در من هست، و این جنگ هم که با روم است و زنهای رومی هم که زیبارویند، میترسم اگر بیایم، چشمم به آن زنهای رومی بیفتد و مفتون شوم؛ بیا و بگذار ما بمانیم که دین ما از دست نرود!»
این قضیّه بیانگر روحیّهای بسیار عجیب است که در غالب زمانها در بسیاری از مسلمانان وجود داشته است و آن اینکه: به نام تَرک حرامی، حرام بزرگتری را مرتکب میشدند و به نام اتیان واجب، واجب بزرگتری را ترک میکردند. اسلام همیشه در تعالیم و آموزشهای خود به ما یاد میدهد که هرگاه دو واجبی که خدا از ما خواسته و راضی به ترک آن نیست، با یکدیگر تزاحم پیدا کردند، و ما دیدیم که یکی از آن دو، اهمّیّت بیشتری دارد، لازم است آن واجب کوچک را فدای واجب بزرگتر کنیم و به واجب بزرگتر بپردازیم. چنین قانون و قاعدهای در اسلام هست.
خلاصه آنکه، بعضی منافقان خدمت پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) میآمدند و از ایشان میخواستند که به ما اجازه بده تا به جهاد نرویم که مبادا چشم ما به نامحرم بیفتد. این روحیّه گرچه ظاهر خوبی دارد و بهظاهر موافق با قرآن است، ولی در واقع مخالف با قرآن است.
دنباله رو و دست بوس رهبر انقلاب باشید و همیشه ارادتمند نسبت به حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)
... بعد از شهادتین به وحدانیت خداوند و رسـالت رسول گرامی اسلام و ولایت امیر مومنان و اولاد ایشان و به حقانیت قرآن و بر پایی معاد و سوال و جواب که تماما حقاند و وعده الهی در پیش. شما را دعوت می کنم به تقوا و ترک معصیت.
شهید مدافع حرم شهید احمد اَعطایی
تاریخ شهادت : 1394/08/21 محل شهادت : حلب – سوریه
بخشی از وصیت نامه:
پشت ولایت را خالی نکنید
از شما میخواهم به جان امام زمانمان مهدی موعـود (عجل الله تعالی علیه) پشت ولایت را خالی نکنید. گـوش به امر رهبر انـقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر میکننـد بی چون و چرا بپذیـرید ، کـه والله سعادتتان در همین است . امام عزیزمان فرمودند: پشـتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
شهید مدافع حرم شهید احمد اَعطایی
تاریخ شهادت : 1394/08/21 محل شهادت : حلب – سوریه
بخشی از وصیت نامه:
پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیت الله امام خامنهای باشید،که او ...
این را بدانید اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را ملاقات کند، اگر می خواهید لبیک یا حسینتان معنا دار باشد، اگر میخواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا (سلام الله علیها) سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین حضرت آیت الله امـام خامنهای باشـید،که او نوری است از انوار رسـول الله (صل الله علیه و آله) که بر حـق او ولی و صاحب ماست.
شهید مدافع حرم شهید احمد اَعطایی
تاریخ شهادت : 1394/08/21 محل شهادت : حلب – سوریه
بخشی از وصیت نامه:
با تدبیر و تفکر به جا دفع شر کنید
از هم سبقت بگیرید در ترک معصیت و گناه و در انجام فریض الهی و واجبات. اگر کسی میـانتان با علت یا بدون علـت تفرقه انداخت آگاهـانه یا نا آگاهانه صحبتهایـی کرد که باعـث دوری شما از هم میشود، با تدبیر و تفکر به جا دفع شر کنید.
خداوندا ! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.